چهارمین سالگردازدواج و اولین غلت زدن مهنا گلی
امروز 30 شهریور چهارمین سالگردازدواج من وبابایی هست.امسالم که شما نازنینم پبشمونی و خداروبابت تو هدیه آسمونی شکرگذارم. نفسم چندروزی بودسعی میکردی به شکم برگردی و خیلی تلاش میکردی من و بابایی هم که این سعی و تلاشت رو میدیدیم کمکت میکردیم ولی هنوز خودت تنهایی نمیتونستی و یه دستت زیرت میموند تا اینکه امروزموفق شدی و خودتم کلی ذوق کردی.دوربین پیشم نبود که ازت عکس بندازم بعدا عکس میندازم و برات میزارم. واما این امروزصبحه که ازخواب بیدارشدی زندگی مامان وقتی میشینم پای لب تاب باید تو بغلم باشی با دستای کوچولوت میکوبی به دکمه ها و ذوق میکنی و دست و پاهاتو تکون مید...
نویسنده :
مامان مهنا
23:09